جدول جو
جدول جو

معنی عقاب افکن - جستجوی لغت در جدول جو

عقاب افکن
عقاب افکننده. آنکه یا آنچه عقاب را بیندازد:
ز پرهای تیر عقاب افکنش
عقابان فزونند پیرامنش.
نظامی.
بسی خون گرو کرده در گردنش
عقابین چنگ عقاب افکنش.
نظامی.
، کنایه از حلقه بگوش یعنی مطیع و غلام، چه عقاب بمعنی رشته است که در سوراخ گوش کشند برای انداختن حلقه. (غیاث اللغات) (آنندراج). رجوع به عقاب شود
لغت نامه دهخدا
عقاب افکن
آن که عقاب را بیندازد (تیر و مانند آن)، غلام حلقه به گوش مطیع
تصویری از عقاب افکن
تصویر عقاب افکن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ / دِ)
نقب زن. آنکه در خانه کسی نقب زند. (آنندراج). دزد خانه. (ناظم الاطباء) :
بی ترس تیغ و دار بگوئیم تا که ایم
نقب افکن خزینۀ ترکان صبحگاه.
خاقانی.
رفوکاری ز نقب افکن نخواهند
بسان حک کاغذ از تبرزن.
امیرخسرو (آنندراج).
، معدن چی. (ناظم الاطباء). رجوع به نقب زن شود
لغت نامه دهخدا
زرفین به گوش فرمانبردار چه عقاب به معنی رشته است که در سوراخ گوش کشند
فرهنگ لغت هوشیار
آهونزن سمچ افکن نقب زن نقاب: بی ترس تیغ و دار بگوییم تا که ایم نقب افکن خزینه بریم آن صبحگاه. (خاقانی. سج. 374)
فرهنگ لغت هوشیار